شعر در مورد خنده ، تلخ یار و معشوق از ته دل ، خنده و گریه و شادی کودکانه کودک
شعر در مورد خنده ، تلخ یار و معشوق از ته دل ، خنده و گریه و شادی کودکانه کودک
شعر در مورد خنده تلخ یار و معشوق ، اشعاری د رمورد خنده کودکانه کودک از ته دل ، اشعاری خنده و گریه و شادی.در این مطلب از سایت پارسی زی به اشعار زیبایی در مورد خنده می پردازیم.همیشه خندان باشید.
اشعار خنده
خنده های تو
دل ضربه های فراموش شده ی من است
مجبور نیستی بخندی
مجبور نیستی دلم را
هر بار از جا بکنی
ببین!
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
خنده کن تا جای خون در من عسل جاری کنی
بهترین محصول ها مخصوص کندوهای توست
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
من تمام خنده های جهان را گم کرده ام
پر شده ام از این همه تاریکی…
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
تو مرا به عصر حجر برمی گردانی
زمانی که آدم
چای را
با خنده حوا شیرین می کرد.
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
آرامم !
هم جنس نگاهت ٬
هم رنگ دستهایت !
گاه سرخ و گاهی سبز …
مهم نیست که شانه هایت پوشالی ست و آغوشت خیال
دستهایت اینجاست !
نگاهت٬ صدایت٬ خنده ات !
دیگر چه می خواهم؟
هیچ !!
دستهایت را در دستهایم جا گذاشته ای
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
همین خنده های ساده توست
وقتی
با تمام غصه هایت
می خندی
تا از تمام غصه هایم
رها شوم
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
آفتاب تکیه داده به شانه ات
آینده به اِتکای خنده ات پیشِ روم ایستاده
آنچه در تو
نشانِ ماندن در من است
خلاصه شده در سه حرف
عشق …
وَ تمام …
شعر در مورد خنده تلخ
چو تلخ عیشی من بشنوی به خنده درآی
که گر به خنده درآیی جهان شکر گیرد
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت
شاید که خنده شکرآمیز می کنی
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
نمی توان غم دل را به خنده بیرون برد
ز خنده رویی گل تلخی از گلاب نرفت
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
یچ کس ویرانیم را حس نکرد
وسعت تنهایی ا م را حس نکرد
در میان خنده های تلخ من
گریه پنهانیم را حس نکرد
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
بعد از این عشق به هر عشق جهان می خندم
هر که آرد سخن از عشق به آن می خندم
روزی از عشق دلم سوخت که خاکستر شد
بعد از این سوز به هر سوزه جهان می خندم
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته به آن می خندم
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من
ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
لبخند را تو بیاور شعر تازه را من دم می کنم
در فنجان حس زندگی می ریزم ،می نشینیم گپ میزنیم
هنوز هم کلی حرف نگفته داریم
از خدا از زندگی از خنده گل از بوی صحرا
گلایه ها و تلخی ها را هم می دهیم دست نسیم
تا با خودش ببرد
زندگی پر است از شادی های کوچک
که ما ساده از کنارش میگذریم
شاد باش
زندگی کوتاه است
شعر در مورد خنده یار
باز شد خنده خانه این جا
رو بجو یار خنده ای ای مرد
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
بر لب یار شوخ دلبندم
خفته لبخند گرم زیبایی
خنده نه، بر کتاب عشق و امید
هست دیباچه فریبایی
خنده نه دعوتی ست، عقل فریب
بهر آغوش آرزومندی
قصه محرمانهای دارد
ز خوشیهای وصل و پیوندی
چون شراب خنک به جام بلور
هوس انگیز و تشنگی افزاست
جام اول ز مینگشته تهی
جامهای دوباره باید خواست
نقش یک خواهش است و میریزد
زان لبان درشت افسون ریز
گرمی و لذتی به جان بخشد
همچو خورشید نیمه پاییز
پیش این خندههای مستی بخش
دامن عقل میدهم از دست
چه عجیب از خطا و لغزش من؟
مست را لغزش و خطا بایست
شعر از سیمین بهبهانی
شعر در مورد خنده و گریه
نه کنجکاو دیدن بهشتم
نه نگران جهنم
چرا که من
هم خنده های مادرم را دیده ام
و هم گریه هایش را
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
گریه و خنده آهسته و پیوسته من
همچو شمع سحر، آمیخته با یکدگر است
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
به قدر گریه بود خنده تو یقین می دان
جزای گریه ابر است خنده های چمن
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
فصلیست چو وصل دوست فرخنده شده
از مردن تن چراغ دل زنده شده
از خنده برق ابر در گریه شده
وز گریه ابر باغ در خنده شده
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
گریه ها رفت و خنده ها آمد
ای خوشا گریه های خنده اثر
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
دردمندانه در برابر جمع
گریه و خنده میکنی چون شمع
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
خنده ات برما و بر داغ دل درمانده چیست
گریه ات بر حال ماگر نیست باری خنده چیست
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
نوبهارم یاد از عهد جوانی میدهد
گریه آرد خنده گلهای این بستان مرا
شعر در مورد خنده کودکانه
مهربانی ات را با گل ها در میان بگذار
با سنگ ها
با رودی که می رود
با خنده کودکان عراقی
مهربانی ات را با جنگ در میان بگذار
صدای تو چشمه ای خواهد شد
و انسان را با انسان
آشتی خواهد داد.
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
خندههای تو
کودکیام را به من میبخشد
و آغوش تو
آرامشی بهشتی
و دستهای تو
اعتمادی که به انسان دارم
چقدر از نداشتنت میترسم بانو
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
کاش جاى قاب عکس کودکی ات بودم
که هر بار با دیدنم لبخند بر چهره می آوردى
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
به قدر گریه بود خنده تو یقین می دان
جزای گریه ابر است خنده های چمن
اگر نه از نسب آدمی برو مگری
که نیست از سیهی زنگ را بکا و حزن
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
فصلیست چو وصل دوست فرخنده شده
از مردن تن چراغ دل زنده شده
از خنده برق ابر در گریه شده
وز گریه ابر باغ در خنده شده
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
گریه ها رفت و خنده ها آمد
ای خوشا گریه های خنده اثر
خوش بخند ای زمانه خواهی داشت
خنده بهر کدام روز دگر
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
گریه کردم به خنده بگشادی
لب شکرفشان میگون را
بیش شداز لب تو گریه من
شهد هر چند کم کند خون را
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
دردمندانه در برابر جمع
گریه و خنده میکنی چون شمع
گرنه شمع نیازمندانی
از چه گریان و از چه خندانی
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
آن چشم به گریه می فشارد
تا بفشارد نگار غبغب
این گریه ابر و خنده خاک
از بهر من و تو شد مرکب
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
تا زند خنده برق نیسانی
تا کند گریه ابر آزاری
دوستانت به خنده و شادی
دشمنانت به گریه و زاری
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
با گریه خنده شکرین را چه نسبت است
آخر دلی ز گریه سبکبار می شود
در حیرتم که از چه خم و از کدام می
پیمانه نگاه تو سرشار می شود
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
خنده شیرین او گریه من تلخ کرد
گریه خونین من زان لب خندان خوش است
پسته شیرین او شور دل عاشقانش
شور دل عاشقانش زین شکرستان خوش است
مطالب بیشتر
نظرات
ارسال یک نظر