شعر پدر حافظ ، شعر درباره مقام پدر از شهریار و شاملو و فریدون مشیری و مولانا

شعر پدر حافظ

شعر پدر حافظ ، شعر درباره مقام پدر از شهریار و شاملو و فریدون مشیری و مولانا
شعر پدر حافظ ، شعر درباره مقام پدر از شهریار و شاملو و فریدون مشیری و مولانا همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر پدر حافظ

ابروی دوست کی شود دستکش خیال من
کس نزده‌ست از این کمان تیر مراد بر هدف
چند به ناز پرورم مهر بتان سنگدل
یاد پدر نمی‌کنند این پسران ناخلف
من به خیال زاهدی گوشه‌نشین و طرفه آنک
مغبچه‌ای ز هر طرف می‌زندم به چنگ و دف
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره پدر حافظ

ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
بیشتر بخوانید : شعر در مورد چشم زخم ، چشم بد از حافظ و سعدی و مولانا و شهریار

شعر در وصف پدر حافظ

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
خرقه پوشی من از غایت دین داری نیست
پرده‌ای بر سر صد عیب نهان می‌پوشم
من که خواهم که ننوشم به جز از راوق خم
چه کنم گر سخن پیر مغان ننیوشم
گر از این دست زند مطرب مجلس ره عشق
شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشم
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره پدر از حافظ

الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست
ز مهر او چه می‌پرسی در او همت چه می‌بندی
همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی
دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی
⇔⇔⇔⇔

شعر برای پدر از حافظ

پدر تجربه ای دل تویی آخر ز چه روی
طمع مهر و وفا زین پسران می‌داری
کیسه سیم و زرت پاک بباید پرداخت
این طمع‌ها که تو از سیمبران می‌داری
گر چه رندی و خرابی گنه ماست ولی
عاشقی گفت که تو بنده بر آن می‌داری
مگذران روز سلامت به ملامت حافظ
چه توقع ز جهان گذران می‌داری
بیشتر بخوانید : شعر در مورد گیلان ، گیلانی و رشت و شهر و استان گیلان و دختر گیلکی

شعر حافظ پدر و پسر

در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
⇔⇔⇔⇔

شعر حافظ پدرم

واژه واژه از فراقت گفتم
فکر کردم برایت شعر است
ور نه شاعر باشی
چقدر شعر برای تو سرودن سخت است
⇔⇔⇔⇔

شعر پدر از حافظ شیرازی

هر چه دارم از تو دارم ای پدر ای که هستی نور چشم و تاج سر
رحمت بارانی روشن تبار مهربانی از تو مانده یادگار
ای پدر ای با دل من همنشین ای صمیمی ای بر انگشتر نگین
ای پدر ای همدم تنهاییم آشنایی با غم تنهاییم

شعر سنگ قبر پدر حافظ

علی الگوی او در زندگانی
همیشه مظهر ایمان پدر بود
به من آموخت او در اولین بار
کلام و آیه ی قرآن پدر بود
⇔⇔⇔⇔

شعری برای پدر از حافظ

ای پدر ای با دل من همنشین
ای صمیمی ای بر انگشتر نگین
ای پدر ای همدم تنهاییم
آشنایی با غم تنهاییم
⇔⇔⇔⇔

شعر حافظ پدرم روضه رضوان

گفته‌‌ام بارها و می‌گویم
بی‌وجودش حیات مکروه است
همه‌ عمر تکیه‌‌گاهم بود
پدرم نام کوچکش کوه است

شعر حافظ پدر

ای طنین نام تو بر گوش من
ای پناه گریه ی خاموش من
همچو باران مهربان بر من ببار
ای که هستی مثل ابر نو بهار
در صداقت برتر از آیینه ای
در رفاقت باده ای بی کینه ای
ای سپیدار بلند و بی قرار
می برم نام تو را با افتخار
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
ای که هستی نور چشم و تاج سر
رحمت بارانی روشن تبار
مهربانی از تو مانده یادگار
⇔⇔⇔⇔

شعر سنگ قبر پدر مولانا

در عالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
موی سیاه او شده بود اندکی سپید
گویی سپیده از افق شب دمیده بود
⇔⇔⇔⇔

شعر سنگ قبر پدر از حافظ

پدر بشنو این حرف فرزند خویش
عزیز و گرامی و دلبند خویش
تویی مایهٔ بود و پیدایشم
کنارت به ناز و به آسایشم
پدر تکیه‌گاه وجود منی
تو سرمایهٔ هست و بود منی
پدرم روزت مبارک باد

شعر سنگ قبر پدر از مولانا

بر کوزه‌گری پریر کردم گذری
از خاک همی‌نمود هر دَم هنری
من دیدم اگر ندید هر بی‌بصری
خاک پدرم در کف هر کوزه‌گری

نظرات

پست‌های پرطرفدار