شعر در مورد دوست داشتن از سعدی ، شعر سعدی در وصف دوست
شعر در مورد دوست داشتن از سعدی
شعر در مورد دوست داشتن از سعدی ، شعر سعدی
در وصف دوست همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم
شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر در مورد دوست داشتن سعدی
گرگهای چشم تو، آدم به آدم میدرند
من نمیترسم از آن وقتی که چوپانم تویی
عشق ِ دورم از کجای قلعهام وارد شدی؟
که ندیدی در حریمم، ماه و سلطانم تویی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر دوست داشتن سعدی
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم: تو را دوست دارم
دوستت داشتم
دوستت دارم
و دوستت خواهم داشت
از آن دوستت دارمها
که کسی نمیداند
که کسی نمیتواند
که کسی بلد نیست
شعری از سعدی در مورد دوست داشتن
در غزلهایم شکستم، ذره ذره… راضیام
منزوی باشم، نباشم، حرف پایانم تویی
تا قیامت در میان سینه حبست میکنم
تا قیامت حسرت چشمان حیرانم تویی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری در مورد دوست داشتن
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی!
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غم ندیدم
به اندازهی غم تو را دوست دارم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر دوست داشتن سعدی
تا شب نشده
خورشید را
لای موهایت میگذارم
و عاشق میشوم
فردا
برای گفتن
دوستت دارم
دیر است
شعر دوست داشتن سعدی
آمدم سوی تو هر بار ولی بیهوده
مثل آیینه به تکرار، ولی بیهوده
تا فراموش کنم برخی از اندوهِ تو را
شد دلم کوچه و بازار، ولی بیهوده
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری سعدی در مورد دوست داشتن
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همآواز با ما:
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد دوست داشتن سعدی
من ناگزیرم
از دوست داشتن
باد اگر بایستد
مرده است
شعری سعدی در مورد دوست داشتن
نه! نگفتم دوستت دارم ولی جانم تویی
خالق هر لحظه از این عشق پنهانم تویی
–با نگاهت داغ یک رؤیای شیرین بر دلم
مینشانی تا بفهمم حکم ویرانم تویی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر در مورد دوست داشتن سعدی
گفته بودی که سبُک می کند آدم را عشق
اینک این من! که گرانبار، ولی بیهوده…
لرزشی نیست دگر در دل و دستانم، آه!
آمده لحظه ی دیدار، ولی بیهوده…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعری از سعدی در مورد دوست داشتن
نگاه کن
پرندگان زمستانی
چگونه در دل من
خود را گرم میکنند
و ماه نیمه
در طراوت روحم
نیم دیگر خود را میجوید
شعری از سعدی در مورد دوست داشتن
ببین چگونه تو را دوست دارم
که آفتاب یخ زده در رگهایم میخزد
و در حرارت خونم پناهی میجوید
دوستت دارم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر دوست داشتن سعدی
بیقراری میکند در شعر هم رؤیای تو
باعث بیتابی چشمان گریانم تویی
آمدی تا من فقط مومن به چشمانت شوم
«ربّنا و آتنا»ی بین دستانم تویی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر دوست داشتن سعدی
دکتر گفته است خوب میشوی
دو وعده «دوستت دارم» برایت کافیست
یکی قبل از خواب ویکی بعد آن
حالم خوب نیست
بگو «دوستت دارم» قبل خوابم را
کجا گذاشتهای
هرچه میگردم پیدایش نمیکنم
شعری سعدی در مورد دوست داشتن
درد یعنی حرفی از نام تو در این شعر نیست
من غلط کردم نگفتم! دین و ایمانم تویی
نه زلیخا هم نمیفهمد همین حال مرا
تا جهنم میروم حالا که شیطانم تویی
نظرات
ارسال یک نظر